1- این روزها صحبت از کم کردن سودهای بانکی است و ظاهرا به نتیجه نسبی نه کامل هم رسیده است . اینکه تمامی بانک ها موظفند بیشترین سودی که پرداخت می کنند 15 درصد باشد و نه بیشتر و در صورتیکه موسسه ای تخلف کند با آن برخورد می شود . نکته جالب این است که از نظر من ، ایندفعه موضوع جدی است و دلیل آن هم این است که اکثر بانک هایی مانند ثامن یا کاسپین و یا تعدادی موسسه کوچک و بزرگ دیگر که با تبلیغات در مورد سود بالا سپرده های زیادی جذب کردند به علت عدم مدیریت مناسب و البته سود بالا یکی پس از دیگری ورشکست شدند و سپرده گذارانشان برای گرفتن پولشان (شاید حتی اصل پولشان) مجبور به تظاهرات و راهپیمائی و تحصن و شعار بر علیه مسئولان بانکی شدند که این موضوع خوراک رسانه های بیگانه مانند من و تو و برنامه گزارشگر آن و شبکه های دیگر خارجی شد که طبیعی بود این موضوع به مذاق مسئولان مملکت ما خوش نیاید و اجازه چنین اتفاقی دیگر داده نشود . جالب اینجاست بدانید بخشنامه ای در سال 1394 در مورد همین موضوع منتها در زمینه بیمه های عمر از طرف بیمه مرکزی صادر شد که در بند بعدی در مورد آن صحبت می کنیم .
2- در اواخر سال 1394 طی بخشنامه ای که توسط بیمه مرکزی صادر شد ، همه شرکت های بیمه موظف شدند ، ستون های پیش بینی سود برای مدت قرارداد را برای مشتریان از جدول های پیش بینی حذف کنند و تنها مبلغی که باقی می ماند ستون اندوخته ریاضی بود . علت این بخشنامه این بود که این موضوع به اهرم جذابی برای بازاریاب ها و نمایندگان بیمه عمر تبدیل شده بود که با ارائه سودهای بالا و حتی نجومی (که هیچ تضمینی برای تحقق آن وجود نداشت) وارد یک رقابت ناسالم برای بستن قراردادهای بیشتر در حوزه بیمه های عمر و سرمایه گذاری شوند . از نظر من این کار بیمه مرکزی خیلی خوب بود و در مجموع باعث فروش بیشتر بیمه عمر هم می شد با اینکه ظاهر قضیه به گونه ای دیگر به نظر می رسید . درست بودن این بخشنامه در فضای فعلی به خوبی احساس می گردد . جامعه دیگر به سودهای بالا اعتمادی ندارد و حذف این موضوع از بیمه نامه های عمر و صرفا ارائه قطعی سود تضمینی که معمولا مبلغ پائینی است و در کنار سود سرمایه گذاری که هیچ عدد ثابت در مورد آن بیان نمی شود باعث اعتماد بیشتر بیمه گذاران می شود . حالا شرکت های بیمه باید بر روی خصوصیات دیگری از شرکت بیمه خود و بیمه عمر ارائه شده تمرکز کنند تا بتوانند سهم بیشتری از بازار را برای خود به دست بیاورند و دیگر نمی توان با تکیه بر سود بالا و موهومی ، به صورت ناسالم در رقابت برنده شد . بنابراین اگر می خواهید بیمه عمر خریداری کنید به میزان سودی که توسط نمایندگان به صورت صرفا شفاهی به شما گفته می شود مطلقا اعتماد نکنید .
3- شاید بتوان به گزینه های اشانتیون نیز در این مورد اشاره کرد که هر چند از نظر من اهمیت ثانویه دارند ولی شاید برای خیلی از افراد اهمیت زیادی داشته باشند . مثلا بیمه های عمری که در کنار خود یک بیمه آتش سوزی به صورت اشانتیون ارائه می کنند یا مزیت یک بیمه برای دو نفر را دارند . این موارد را نیز می توانید در انتخابتان دخالت دهید .
4- نکته دیگری که مهم است و برای چندمین بار می گویم این است که اگر پس از بررسی فراوان بیمه عمری خریدید آن را عوض نکنید . معمولا بعدا بحث هایی پیش می آید که بیمه عمر موسسه دیگر بهتر است که بسیاری از این حرف ها اصلا منطقی نیست و اصطلاحا خاله زنکی است . البته اگر قطعا به این نتیجه رسیدید که بیمه تان را عوض کنید حداقل در 5 سال اول این کار را نکنید و نکته دوم اینکه هیچگاه قرارداد بیمه عمر را 10 ساله یا 15 ساله نبندید . حداقل بیمه عمر 20 ساله داشته باشید و به نظر من بهترین حالت بیمه عمر 30 ساله است هر چند می دانم این همه مدت به انتظار نشستن کار سختی است .
5- الان که به اینجا رسیده ام و دیگر می خواهم این مجموعه مقالات را پایان دهم ذکر این نکته ضروری است که واقعا انتخاب بیمه عمر مناسب سخت است . یکی از دلایل این سختی این است که بسیاری از مسائل بیمه ها اعم از نوع سرمایه گذاری ، سهامداران آن ، مشتریان آن ، سرمایه اولیه آن و بسیاری از مسائل دیگر چندان شفاف نیستند و حالتی نیست که بتوان به خوبی در مورد آن نظر داد . شرکتی که امسال خوب است ممکن است سال دیگر فاجعه باشد و علت اصلی هم این است که مدیران عامل و اعضای هیات مدیره این شرکت ها عموما خصولتی هستند . یعنی ترکیبی از خصوصی و دولتی و چون انتخاب مبتنی بر شایسته سالاری نیست و شاید حساب و کتاب دقیقی مشابه با شرکت های خصوصی آن ور آب در این موارد وجود ندارد نمی توان با قطعیت در مورد آینده آنها نظر داد . هر چه تا به حال گفته ام بحث های مصداقی است که صرفا باید برای بررسی بیشتر ذهن شما را فعال کند و اینکه معیار تصمیم گیری باشد به نظر من درست نیست .