بیمه توسعه ورشکسته شد چون بیش از حدی که توانگری مالی داشت نمایندگی جذب کرد . هیچ کار کارشناسی در این زمینه وجود نداشت. تعداد نمایندگی هایش این اواخر از بسیاری از بیمه های دیرپارت بیشتر بود.. نمایندگی هایی که بعضا توانایی علمی و سواد این کار را نداشتند.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون حق بیمه را بیش از حد تقسیط می کرد و تخفیف های بی موردی می داد (تا حد 30 درصد در بیمه شخص ثالث) تا بتواند فقط دریافتی موجودش را بالا ببرد و کاری به تعهداتی که بر دوشش می افتاد نداشت. متاسفانه با این حق بیمه ها سرمایه گذاری مناسبی هم نکرد.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون از مدیران بی صلاحیت و بعضا فامیلی استفاده می کرد. (البته این موضوعی نیست که صرفا مربوط به این بیمه باشد و دامن شرکت های بیمه دیگر و اصولا بسیاری از نهادها و ارگان های دیگر را نیز گرفته است) . باید دید بیمه مرکزی به عنوان تولیت کل بیمه های تجاری چگونه انتصاباتی داشته است و چه معیارهایی برای این انتصابات داشته است.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون پشتوانه دولتی مانند بیمه ایران نداشت که بسیاری از مشکلات آن را بپوشاند و با شرایط نزدیک به ورشکستگی و یا بهتر بگوییم زیان دهی بالا کوچکترین صحبتی در مورد آن نشود . البته بیمه های دیگر نیز تقریبا ندارند و تنها بیمه ای که این مزیت را دارد بیمه ایران می باشد.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون بیش از حد سرمایه گذاری هایش را به بخش ساختمان و مسکن منتقل کرد یعنی نصاب های سرمایه گذاری آئین نامه مربوطه شورای عالی بیمه را رعایت نکرد. سرمایه گذاری هایی که بعضا سود مورد انتظار را نیز تحقق نبخشید یعنی علی رغم دارایی فیزیکی بالا حبس شدید سرمایه به وجود آمد. البته اگر آن املاک تا به حال فروخته نشده باشند درآمد بالایی نصیب این بیمه کرده اند هرچند فکر کنم بعضی از آنها به بیمه ایران منتقل شده است.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون فرآیند افزایش سرمایه اش را در مقادیری کمتر از مقدار مورد نیاز متوقف کرد.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون بیمه مرکزی در وظیفه نظارتی که به صورت قانونی بر عهده اش بود کوتاهی و قصور کرد و تازه بعد از اینکه آب از سر گذشت به فکر جبران مشکلات افتاد. این مشکل بیمه مرکزی در اکثر دوره های کاری این نهاد وجود داشته است.
- بیمه توسعه ورشکسته شد چون بیمه شدگان در زمینه بیمه عمر صرفا گول سود بالای پرداختی به پس اندازهایشان را خوردند و هیچگاه بررسی نکردند که چگونه این بیمه می خواهد با این سود در روز موعود مبالغ مشخص شده را پرداخت کند یا بیمه شدگان شخص ثالث یا بدنه هیچگاه فکر نکردند که چگونه می توان این مبالغ تخفیف را داد و تمامی تعهدات قانونی را نیز برعهده گرفت. اصولا در ایران همه صرفا به پرداخت کمتر و دریافت بیشتر فکر می کنند و هیچکس دقیقا به سرانجام کار فکر نمی کند . مشابه مشکلی که برای سپرده گذاران بسیاری از موسسه های مالی به ظاهر معتبر مانند موسسه کاسپین اتفاق افتاد. البته خوشبختانه سررسید بیمه های عمر هیچگاه نرسید و صرفا بازخرید شد.
- کاهش اعتماد عمومی و از بین رفتن سرمایه های اجتماعی در سطح کلان جامعه نیز عامل دیگر این ورشکستگی بود. یعنی به محض اینکه هر موسسه بیمه ای یا مالی در ادای تعهدات خویش برای مدتی کوتاه دچار مشکل می گردد تمامی سپرده گزاران یا خدمت گیرندگان آن به سرعت در پی دریافت منابع مالی و خروج سپرده هایشان از آن موسسه شده و در نتیجه روند ضرر و زیان شرکت نامبرده را با سرعت بالایی افزایش داده و به سمت ورشکستگی یا انحلال کامل پیش می برند.