1- اول بهتر است از مشاغل سخت و زیان آور صحبت کنیم . مشاغلی که به علت سختی کار آنها و نقشی که در تضعیف قوای جسمی و روحی کارگران دارد قانونگذار تسهیلاتی را برای آنها فراهم نموده است که بتوانند با سابقه کمتری بازنشسته شوند زیرا اگر بخواهند مانند کارگران دیگر بازنشسته شوند خدای نکرده اصلا ممکن است بر اثر فرسایشی که در طی فعالیت های شغلی شان به انها دست می دهد اصلا به چنین زمانی نرسند . مدت ها بود می خواستم در مورد این افراد و این نوع مشاغل صحبت کنم که اتفاقی که دیروز در مورد معدن آزادشهر استان گلستان روی داد و با کمال تاسف تعدادی از معدنکاران عزیز جان به جان آفرین تسیم نمودند باعث شد که زمان نوشتن در مورد این گروه را جلو بیندازم. در این حادثه تا الان که من در مورد آن اشاره کردم جسد 22 نفر بیرون کشیده شده است و احتمالا این تعداد افزایش خواهد یافت. می دانید که کار در معادن یکی از مشاغلی است که جزء گروه "ب" مشاغل سخت و زیان اور است . گروه "ب" مشاغل سخت و زیان آور گروهی است که هر چند رعایت تمهیدات بهداشتی و ایمنی می تواند باعث کاهش فرسایش حاصل از این شغل ها و کاسته شدن از حوادث ناشی از این شغل ها گردد اما در ماهیت سخت و زیان اور بودن این شغل ها تغییری حاصل نمی گردد و همواره سخت باقی می مانند و این افراد می توانند از مزایای مربوط به این شغل ها (اگر بتوان آنها را مزایا نامید) استفاده کنند.
2-این دسته بندی شغل های سخت و زیان آور هم وضعیت جالبی دارد. یکسری شغل ها که به نظر من حتما باید جزء شغل های سخت وزیان آور آنهم گروه ب باشند جزء گروه الف نیز حساب نمی شوند (گروه الف شغل هایی هستند که خاصیت سخت و زیان آور دارند ولی با ایمن کردن محیط و رعایت مسائل ایمنی و بهداشتی خاصیت زیان آور بودن آنها از بین می رود). برخی شغل ها هم که در اکثریت موارد کوچکترین خطری ندارند به دلایل غیر علمی جزئی از این شغل ها به حساب آمده اند. می خواهید مثالی برای شما بزنم : شغل مثلا پرخطر خبرنگاری ؟!!! واقعا من تمامی مطالب مربوطه را در این زمینه بالا و پایین کردم یک دلیل درست و حسابی برای سخت و زیان آور بودن این شغل ندیدم . خبرنگاری می گفت استرس تهیه خبر ، ساعت ها پشت کامپیوتر نشستن و تایپ کردن و رفتن به مکان های مختلف و ... دلایلی است که این شغل را خطرناک می کند . اگر اینجوری بخواهیم به این قضیه نگاه کنیم تایپیست ها هم شغل سخت و زیان آور هستند ، اصلا اکثریت شغل ها را می توان سخت و زیان آور دانست ! برادر من ، سخت و زیان آور برای دکل کاران است ، برای کار در بلندی است ، برای کار در تیمارستان است ، برای کار در زیر دریا است ، برای کار در معادن است و ... جالب است مشکلاتی برای لحاظ کردن برخی از این شغل ها در مشاغل سخت و زیان آور به وجود آمده است ولی برای خبرنگاری مطلقا مشکلی به وجود نمی آید ! می دانید دلیل اصلی چیست ؟ دلیل اصلی باج دادن به این گروه از طرف خانه کارگر ، وزارت کار و تامین اجتماعی است ؟ چون تریبون دست اینهاست و متاسفانه در جامعه ما این دوستان می توانند سیاه را سفید و سفید را سیاه جا بزنند ! چند روز قبل خبرنگار یکی از شبکه های خارجی را می دیدم که در حال گزارش از صحنه جنگ بر علیه داعش در شهر موصل بود و صدای توپ و تانک و بمب هم می آمد . قطعا چنین حالاتی و کار این گونه خبرنگاران را می توان کاری سخت دانست ولی آیا واقعا اکثریت این گروه مستحق مزایای چنین مشاغلی هستند ؟
3- یکی دیگر از مشکلاتی که کارگران در مشاغل سخت و زیان آور با آن روبرومی شوند این است که باید در هنگام بازنشستگی به بررسی سوابق مشاغل سخت و زیان آور خود پرداخته و حتی ممکن است تا آن زمان در بسیاری از محاسبات خود دچار اشتباه شده باشند . به عنوان مثال فکر می کرده اند که شغل شان جزء مشاغل سخت و زیان آور بوده است درحالیکه چنین چیزی نبوده و آنها نمی دانسته اند و کسی هم به انها نگفته است ! یا اینکه شغل شان زمانی جزء مشاغل سخت و زیان اور بوده و براساس تغییر قوانین از شمول آن خارج شده است . تازه مشکل دیگری نیز اینجا خودنمایی می کند و آن این است که کارفرما ممکن است 4% حق بیمه اضافی مشمولین مشاغل سخت و زیان آور را پرداخت نکرده باشد و حالا باید تازه بگردیم دنبال کارفرما ! بماند که بسیاری ترجیح می دهند خودشان این حق بیمه را که معمولا براساس حق بیمه آخرین ماه یا میانگین 12 ماه آخر (هر کدام که بیشتر باشد) خود پرداخت کنند تا به فیض بازنشستگی برسند و بعدا به دنبال شکایت از کارفرما در محاکم اداره کار و یا کیفری باشند که معلوم نیست آیا دستشان به جایی بند می شود یا نه ؟
4- در اینکه ضریب 1/5 قرار دادن برای مشاغل سخت و زیان آور گذاشتن خوب است یا نه بعدا می توانیم در مورد آن صحبت کنیم . اما می توان بسیاری از شغل های دیگر را نیز دید که سختی کار خاص خود را دارند و می توان ضرایبی برای آنها قرار داد . به عنوان مثال شغل پرستاری یکی از این شغل هاست که به نظر من سختی های زیادی دارد (و جزء این مشاغل است ولی عملا متولیان مربوطه از محاسبه آن در این مشاغل خودداری می کنند و در این مواقع مگر حکم دیوان عدالت اداری به کمک بیاید !) یا کارکنان خدماتی بیمارستان ها یا مراکز مراقبت از سالمندان کارکنانی هستند که کارهایی انجام می دهند که بسیاری از ماها حتی حاضر نیستیم به آنها فکر هم بکنیم ! آیا نمی توان برای این افراد نیز ضریبی مشابه مشاغل سخت و زیان آور یا کمی کمتر قرار داد ! به جای این قوانین من درآوردی احمقانه که ماشاءالله در دولت قبلی تا بخواهید تصویب شد که مثلا با 25 سال سابقه و با هر سنی نیروها را بازنشسته کردند (که مثلا شغل برای جوانان ایجاد شود ! نه شغلی ایجاد شد تازه همین افراد در جاهای دیگر مشغول به کار شدند و عملا فشار به صندوق های بیمه ای افزایش یافت) ، می توان این شغل ها را با ضرایبی در میان مشاغل سخت و زیان آور قرار داد و کاملا هم کاری منطقی می باشد.
5- یکی دیگر از نکاتی که در این مورد باید در نظر داشت این است که قوانین مشاغل سخت و زیان آور قوانینی بود که ابتدا در قانون تامین اجتماعی مصوبه سال 1354 قرار گرفت و خوشبختانه سالها بعد در قوانین بازنشستگی کشوری نیز وارد شد. اما بسیاری از صندوق های بیمه ای هنوز به خوبی این قوانین را اجرا نمی کنند و یا اصلا اجرا نمی کنند . به عنوان مثال بسیاری از کارهای بازیافت زباله و یا حتی آتش نشانی چون مرتبط با صندوق بیمه و بازنشستگی شهرداری می شوند یا اصلا نمی توانند و یا در حد ناچیزی می توانند از مزایای این قانون استفاده کنند. وزارت نقت نیز در مورد بسیاری از کارمندانش که در مناطق سخت به کارهایی سخت تر گمارده است چنین قوانینی را اجرا نمی کند که البته در شرکت نفت معمولا کمتر صدای اعتراض بلند می شود زیرا حداقل از نظر تسهیلات مالی و رفاهی به خوبی به کارگرانش می رسد در حالیکه اگر همین کارکنان در شرکت های پیمانکاری وابسته به وزارت نفت کار کنند در حالیکه تحت قانون کار و بیمه تامین اجتماعی فعالیت می کنند و جزء دارندگان شرایط مشاغل سخت و زیان آور نیز می شوند اما بیشتر اعتراض می کنند : اول به این خاطر که مزایایی مانند کارمندان نفتی ندارند و دوم به خاطر اینکه حتی 4 درصد مربوط به مشاغل سخت و زیان آور و احتساب شغل آنها به عنوان زیان آور بودن توسط کارفرما صورت نمی پذیرد.
6- در مورد این مشاغل حرف های زیادی دارم که بعدا باز هم در مورد آنها صحبت می کنم.