1- در دوران ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نزاد و مدیر عاملی جناب مددی در سازمان تامین اجتماعی که سوابق قبلی وی هیچ گونه سنخیتی و ارتباط و حتی وزنی متناسب با مدیر عاملی چنین سازمان بزرگی نداشت دستورالعمل های خلق الساعه ای به سرعت ابلاغ و سپس اجرا می شد . در جو وحشتناک آن دوران کارشناسان آگاه چاره ای جز سکوت نداشتند چون هر گونه نقدی بر این سیاست ها با واکنش های آنچنانی روبر می گشت . اکثریت هم که جز تعریف و مدح و مجیز گویی کاری نمی کردند. یکی از این دستورالعمل ها که واکنش های زیادی را بر انگیخت طرح حذف معاینه پیش از استخدام بیمه شدگان بود. با بحثی کلی که مراکز طب کار مجری این معاینات شلوغ هستند و ما باید به تکریم ارباب رجوع بپردازیم صورت مساله پاک گردید و کل معاینات حذف شود . بر عالی بودن این معاینات تاکیدی نداریم و نقص های آن را خود بیش از دیگران می دانستیم اما حذف آن به بهانه تسریع در کارها و محبت و تکریم ارباب رجوع فقط از عهده مدیرعاملی بر می آمد که تنها سابقه وی مدیریت یک کارخانه فنرسازی ! قبل از آن بود . چند سال بعد عواقب هولناک این اقدام به خوبی مشخص شد و البته کوچکترین تلاشی برای تغییر آن نیز صورت نپذیرفت. بسیاری از کسانی که این آزمایش ها را انجام نداده بودند به صورت صوری شروع به کار نموده بودند و بعد از چند ماه بیمه پردازی درخواست ازکارافتادگی می دادند و مستندی مبنی بر بیماری نامبردگان در قبل از دوران بیمه پردازی موجود نبود . همواره گفته ام که سازمان تامین اجتماعی یک سازمان بیمه گر با قوانین بیمه ای مشابه با تمام بیمه های اجتماعی است و کمیته امداد نیست (در این زمینه به این مقاله مراجعه کنید). به علت کمبود مدارک کافی به خصوص در مورد شرکت های پیمانکاری که بازرسی های بیمه ای مناسبی نیز در مورد آن صورت نمی پذیرد مستمری ازکارافتادگی من غیر حق به این افراد تعلق می گیرد که مطاقا شایسته آن نیستند . بحثی که معمولا در این مورد صورت می پذیرد این است که حالا تامین اجتماعی پولدار است و به این ازکارافتاده ها هم مبلغی بدهد و بروید جلوی دزدی ها را بگیرید و ... اما سوالی که اینجا پیش می آید این است که با توجه به دستورالعمل دادن حداقل حقوق به مستمری بگیران و ازکارافتادگان کلی آیا نباید تفاوتی مابین آن کسی که با 1 یا چند سال بیمه پردازی و با داشتن بیماری هایی در حد از کارافتادگی وارد سیستم تامین اجتماعی شده با کسی که 30 سال یا 20 سال یا در همین حدود حق بیمه پرداخته است باشد ؟ آیا یکسان کردن مستمری این دو گروه عدالت است ! آیا یکسان کردن مستمری افرادی که با دادن حق بیمه این سیستم را به اینجا سانده اند و مالک اصلی سازمان تامین اجتماعی هستند با کسانی که صرفا برای به دست آوردن منافع و با زیرکی و کلاهبرداری وارد این سیستم شده اند توجه به محرومین و مستمندان است ! بحثی بر سر این نیست که بیمه شده از لحظه ای که تحت پوشش بیمه قرار می گیرد باید در مورد حوادث و بیماری ها تحت پوشش قرار گیرد و در صورت ایجاد هر گونه مشکلی برای وی این وظیفه سازمان تامین اجتماعی است که تمام پوشش های ممکن را در مورد وی ارائه دهد تا بتواند به کار و زندگی عادی بازگشته و فرد موثری برای جامعه گردد . بحث بر سر تقلب ها ، دروغ ها و کلاهبرداری هایی است که با عوامگرایی و پوپولیسم سازمان یافته به اسم احقاق حق صورت پذیرفت و همچنان نیز صورت می پذیرد و ظاهر اسلامی و انسانی و اخلاقی نیز به خود می گیرد ! افسوس !
2- در همان دوران دستورالعمل دیگری نیز در سازمان تامین اجتماعی و تمامی ارگان ها و وزارتخانه های دولتی و شبه دولتی اجرا گردید که آن هم مورد بحث فراوانی قرار گرفت ؟ پرسنل شرکتی پرسنلی هستند که حقوق و مزایای آنها نسبت به رسمی ها در اکثر ارگانها بسیار کمتر است . این موضوع چندان جالب نیست و در محیط کار نیز بازخورد مناسبی ندارد . در آن دوران طبق دستورالعملی تمامی این نیروها تبدیل وضعیت شده و به صورت رسمی به استخدام ارگان مورد نظر در آمدند . همه از هر سود از این اقدام تقدیر و تشکر کردند و آن را اجرای عدالت برای تمامی کارمندان و کارگران ضعبف و محروم دانسته و احقاق حق کسانی دانستند که حقوقشان مدتهای مدید از بین رفته بود. اما یک نکته در اینجا مغفول مانده است . اکثریت این افراد (حداقل در سازمان تامین اجتماعی) بر خلاف نیروهای دیگر که معمولا آزمون علمی و مصاحبه تخصصی و مراحل گزینش را طی نموده بودند صرفا با استفاده از آشناهایشان و روابط خانوادگی استخدام شده بودند . کارمندان زیادی در سازمان به صورت خانوادگی مشغول به کارند و با این دستورالعمل همگی استخدام شده ، ردیف استخدامی گرفته و با توجه به آشناهای کله گنده شان ارتقاء رتبه نیز یافته و می یابند. حالا تصور کنید که اگر اشغال این نوع ردیف های استخدامی نبود به جای استخدام 10 هزار نفر از طرق آزمون شاید چندین برابر در سال از طریق آزمون استخدام می شدند و آن بی نوایانی که هیچ آشنایی در هیچ ارگان دولتی ندارند نیز می توانستند در شرایطی برابر با دیگران رقابت کنند و استخدام شوند . آیا آن کسی که فریاد دفاع از مستضعفان و محرومان شرکتی را داده است به نحوه استخدام این دوستان نظری افکنده است . منکر ارگانهایی نمی شویم که افراد با صلاحیت و آزمون وارد شده و ممکن است از مزایای اندکی بهره مند شده باشند و این دستورالعمل به درد آنها خورد ولی اکثریت کسانی بوند که با رانت وارد شدند و با این شعارهای احمقانه ، تبعیض بیشتری به نفع آنها و به ضرر اکثریت کارجویان انجام گرفت ولی همه چیز ظاهری اخلاقی و عدالت محورانه به خود گرفت و فریاد ناصحان و عاقلان نیز در گلو خفه شد!
3- یکی از نمایندگانی که استاد مسلم طرح های به ظاهر مثبت ولی عوامگرایانه بود استاد حسن کامران دستجردی ! نماینده مردم اصفهان در بسیاری از دوره های مجلس شورای اسلامی است. در مناظرات و سخنرانی های زیادی از اصطلاح لپ قرمزها و نمدی ها استفاده می کرد و می گفت که باید حق این نمدی ها را از لپ قرمزها گرفت ! یکی از طرح های مشعشع این جناب و دوستانشان در مجلس طرحی بود که از نظر محاسبات آکچوئری و قوانین بیمه ای عنوانی جز خرید سابقه برای آن نمی توان متصور شد و در هیچ سیستم بیمه ای اجتماعی در هیچ کجای جهان نظیری برای آن نمی توان یافت ! این که اگر سابقه لازم برای بازنشستگی کافی نباشد با هر سابقه بیمه ای (تاکید می کنم با هر سابقه بیمه ای) می توان تا 10 سال حق بیمه را خرید و مستمری بگیر شد . هر چند این مستمری انچنان بالا نیست ولی اکثریت که از این موضوع بی اطلاعاند ! نه تنها این مستمری به درد آنها نخواهد خود بلکه ضرر و زیان زیادی نیز به تامین اجتماعی زده خواهد شد . با این طرح تشویق به پرداخت نکردن حق بیمه در زمان جوانی و داشتن کار به خوبی صورت می پذیرد و این پیام به جامعه داده می شود (به خصوص الان با وجود بیمه درمانی سلامت) که تنها در هنگام پیری با پرداخت حق بیمه به تامین اجتماعی می توانیم از مزایای مستمری برخوردار شویم ؟ دیگر آن روی سکه دیده نمی شود ! محاسبات آکچوئری از نظر آقایان هیچ معنایی ندارد ! در ضمن اگر بیمه شده فوت کرده باشد اصلا نیازی به پرداخت همین مابه التفاوت هم نیست و مستمری برای مستمری بگیران تا مدتهای مدید برقرار می گردد ! حتی با 1 سال پرداخت حق بیمه ! جالب اینجاست در صندوق های کوچکتر مثل صندوق روستائیان و عشایر که قائدتا از نظر آقایان نمدی تر هستند و بیچاره تر مطلقا چنین طرحی وجود ندارد ! چون آنجا صندوق کوچکتری است و باید پرداخت ها متناسب با دریافت ها باشد و دولت هم باید بودجه بدهد در حالیکه در تامین اجتماعی دولت وظیفه ای را که بر عهده دارد نیز انجام نمی دهد ! و سیستم آنقدر گل و گشاد است که ظاهرا می توان هر کاری کرد ! در صندوق های دیگر مثل صندوق کشوری و نیروهای مسلح نیز خبری از این قوانین عجیب و غریب نیست ! بحث های اجتماعی این قضیه و تشویق به فرار بیمه ای کارفرمایان از پرداخت حق بیمه نیز در نظر گرفته نمی شود ! همین شعارهای عوام پسند نمدی و لپ قرمزی کافیست ! دوستان که معلوم نیست خودشان جزء کدام گروه هستند به جای برخورد با لپ قرمزها (اگر از راه نادرست لپ شان قرمز شده باشد ! چه جمله مسخره ای) از یک نمدی می گیرند و به نمدی دیگر می دهند ! اسمش را هم گذاشته اند عدالت و دفاع از مستضعفین و ... این جور مزخرفات !
4- طرح سلامت را که همه می دانید چیست ! طرحی که در دولت فعلی با تمام خوبی هاو بدیهایش در حال اجرا شدن است . طرحی که تمامی نظرات منتقدان و دلسوزان حوزه ها ی بیمه و سلامت در زمینه آن نادیده گرفته می شود ! طرحی که به ظاهر هزینه هایمان را کاهش داده است و منابع آن از طریق بیمه ها و مالیات بر ارزش افزوده و مابه التفاوت یارانه های کالاهای اساسی پرداخت می شود ! اما این طرح به واقع هزینه ها را کاهش نداده است ، در بخش سرپایی که بیشتر مبالغ از بیماران گرفته می شود و در بخش بستری از بیمه ها و مالیات ! مالیاتی که در حقیقت همه ما داده ایم و حق بیمه که باز هم حق بیمه ماست و باید در همه زمینه ها از جمله درمان ، مستمری و انواع حمایت های دیگر پرداخت گردد ولی اکنون صرفا به جیب عده ای متخصص ریخته می شود که دستمزدشان یک شبه سه برابر و در بعضی مواقع هفت برابر شد و به تمامی بیمارستان ها و درمانگاههای خصوصی نیز با مبالغی بیشتر تسری یافت ! دستمزدی که برای یک کارگر عادی بین 10 تا 15 سال طول می کشد تا سه برابر گردد ! هیچ کس نگفت که آیا برای هر بیماری ساده ای باید توسط پزشک متخصص ویزیت شد یا آزمایش های آنچنانی و عکس برداری های فراوان را پشت سر هم انجام داد ؟ انواع و اقسام داروها و عمل ها را برای ساده ترین کارها انجام داد تا کارانه بیشری به یک گروه خاص تعلق پذیرد و بیمار مظلوم و البته نا آگاه احساس کرامت کند ! تفاوت وحشتناک و زیادی بین پزشکان متخصص و دیگر کادر درمان ایجاد شود تا اکثریت کادر درمان ناراضی و از وزیر مربوطه متنفر گردند ! نظام ارجاع کاملا به دور نهاده شود و وقتی که هزینه های این طرح که سر به آسمان می کشد وحشتناک شد صرفا وزیر محترم با مظلوم نمایی بیمه ها را مقصر بداند و بعد چشم به درمانگاه ها و بیمارستان های اختصاصی تامین اجتماعی داشته باشد و فریاد بزند که آی ملت ! بیمه ها تمام حق بیمه شما را می خورند و به ما نمی دهند تا خرج شما کنیم (بخوانید با هزینه ای گزاف در اختیار پزشکان متخصص قرار دهیم) و وقتی دیوان محاسبات و مراجع نظارتی دیگر نیز تاکید می کنند که حق درمان توسط بیمه ها کاملا پرداخت شده باز هم در مجامع عمومی که هیچ کارشناسی قدرت جوابگویی ندارد حرف خودش را تکرار کند ! به صدا و سیما برود و فقط بخواهد خودش صحبت کند و هیچ منتقدی نداشته باشد ! اگر هم منتقدی داشته باشد صرفا افراد دستچین شده مطابق سلیقه شخص وی انتخاب گردند و حتی اگر مجری با اطلاعات ناقص خود در برابرش قد علم کند کل برنامه را تعطیل کند ! به جای پاسخگویی به نقد کارشناسان همواره در بیت مراجع که اطلاعات دقیقی در این مورد ندارند برود و بگوید ما می خواهیم مردم بدبخت را مجانی درمان کنیم و این بیمه های از خدا بی خبر نمی گذارند تا از طریق آنها فشار وارد کند؟ روزنامه همشهری را به خدمت درآورند که هر روز با گزارش های جهت دارد فشار وارد کنند تا منابع بیمه ها به طور کامل در اختیارشان قرار گیرد و بحث تخصصی تجمیع بیمه ها را به جای استفاده از نظرات کارشناسان و نمایندگان با اطلاع کارگران که همه نیز مخالفند به سطح جامعه بیاورند و نقش دایه مهربان تر از مادر را بازی کنند و همین اندک امکانات درمانی را نیز از کارگران بدبخت دریغ کنند ! می بینید پوپولیسم شاخ و دم ندارد ! اصولگرا و اصلاح طلب و امید و نا امید و کلید و شاه کلید نمی شناسد ! در خون دوستان است برای دوشیدن خلق الله !