سلام!در حال حاضر یه فقره پرونده راکد به تاریخ ثبت ۱۴۰۴/۰۱/۲۵ در شعبه ۱۰ اجرای احکام به استناد تبصره ماده ۱۱۱ قانون دیوان به درخواست اجرای توامان احکام دو فقره دادنامه صادره از شعبه ۱۴ تجدید نظر که اساس استدلال آنها ( علم قاضی) تایید ازکارافتادگی کلی می‌باشد دارم که طبق نظریه مشورتی قوه قضاییه شعبه صادرکننده رای در صورتیکه اعتراض محکوم له به صدور قرار خاتمه اجرای رای را وارد نداند بایستی آنرا به محکوم له ابلاغ کند که تاکنون مسکوت مانده است شاید بتوان با ارائه لایحه قوی شعبه ۱۴ تجدید رو مجاب به ورود کرد تبصره ماده ۱۱۱ فرصت اعاده دادرسی در صورت ارائه دفاعیه قوی را باز گذاشته است ضمن اینکه استناد شعبه (رای ۲۳۱۳ موخر) به ماده ۹۳ تامین اجتماعی در تناقص ( اشتباه قاضی) با نتیجه پرونده می‌باشد و میشه بعنوان فرصت چانه زنی ازش استفاده کرد. فکر میکنم تبصره ماده ۱۱۱ مسیر اعاده دادرسی از طریق ماده ۷۴ و ۷۵ (اشتباه قاضی) و ماده ۷۹ را در صورت ارائه لایحه قوی هموار کرده است و اینکه در این زمینه ماده ۱۱۷ قانون دیوان ( مشاهده ابهام در رای توسط دادرس اجرای احکام) نیز می‌تونه راهگشا باشد. با اعتماد به اعتبار سخن شما که فرمودید هر وکیل قیمت خودش رو داره موضوع اخیر نیز بی ارتباط با مجموع کل پرونده نیست که برای اطلاع و عطف نظر شما در انتخاب مسیر آسانتر و در کل تنظیم لایحه قویتر تقدیم حضورتان گردید؟
علم قاضی نمی تواند مبنای ازکارافتادگی کلی بیمه شده باشد و دیوان طبق رای وحدت رویه ای که در این زمینه دارد وارد بحث تخصصی ازکارافتادگی براساس مدارک و مستندات پزشکی نمی شود و صرفا بر تاریخ ازکارافتادگی نظارت می کند و یا اینکه بررسی می کند که آیا مدارک و مستنداتی در این زمینه در کمیسیون پزشکی مورد برررسی قرار نگرفته است یا نه ؟! آرتائ کمیسیون های شما زیاد است و تنها باید بر رای کمیسیون پزشکی تمرکز کرد که شما را ازکارافتاده نموده است ولی تاریخ ابتلاء به بیماری منجر به ازکارافتادگی را به گونه ای ثبت کرده است که شرایط ماده ۷۵ قانون تامین اجتماعی را از دست داده اید.
